آدمهای بیارزش (1)؛

𝓗𝓲𝓻𝓸𝓴𝓸
1404/4/20 18:15
همیشه من آخرین انتخاب بقیه بودم، همه از قبل یکی رو داشتن که مهمترین فرد زندگیشون بود.. ولی من چی؟ من کسی بودم که اگه نبود زیاد فرقی به حالشون نمیکرد؛ هیچوقت اولویت کسی نبودم، من آخرینِ همه بودم، و برای خیلیها هم هیچی نبودم! میدونستم که آخرِ همهی اون دوستیا یه پایان بیمعنی و عذابآور بود، ولی بازم چرا انقدر درد داره؟.. چرا انقدر ترجیح داده شدن درد داره؟ حس میکنم یکی داره ذرهذرهی وجودم رو میخوره که انقدر احساس پوچی میکنم.. ولی اشکال نداره، مهم نیست.. اینا همه مال خیلی وقت پیشاست، مال زمانیه که من به دوستیام با دیگران اهمیت میدادم؛ دیگه الآن هیچکدوم از آدمای زندگیم برام مهم نیستن، همشون مثل هم هستن.
برن به درک!