𝗛𝗲𝗮𝘃𝗲𝗻

𝓨𝓸𝓾 𝓬𝓪𝓷 𝓫𝓮 𝓽𝓱𝓮 𝓶𝓸𝓸𝓷 𝓪𝓷𝓭 𝓼𝓽𝓲𝓵𝓵 𝓫𝓮 𝓳𝓮𝓪𝓵𝓸𝓾𝓼 𝓸𝓯 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓽𝓪𝓻𝓼

زندانِ بدونِ آزادای؛

به طرز عجیب و شاید هم عذاب‌آوری دیگه نمیتونم احساس خوشحالی کنم.. تمام خوشی‌های گذشته برام تلخ شدن و تمام کارایی که بهم حس زنده بودن میدادن الان بی‌معنی شدن؛ بعضی مواقع فکر میکنم شاید مشکل از منه که زندگیم انقدر بی‌معنی و زهرمار شده، ولی وقتی می‌بینم توی یه چهارچوب زندان‌مانند گیر کردم که همه‌چیز باعث میشه احساس مرده بودن بکنم، می‌فهمم که خودِ زندگی تقصیر داره..