𝗛𝗲𝗮𝘃𝗲𝗻

𝓨𝓸𝓾 𝓬𝓪𝓷 𝓫𝓮 𝓽𝓱𝓮 𝓶𝓸𝓸𝓷 𝓪𝓷𝓭 𝓼𝓽𝓲𝓵𝓵 𝓫𝓮 𝓳𝓮𝓪𝓵𝓸𝓾𝓼 𝓸𝓯 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓽𝓪𝓻𝓼

آرامش دفن‌شده؛

آرامش واقعاً چیز خیلی با‌ارزشیه؛ اینکه روزتو با خوشحالی بگذرونی و بدونی که امروز، همه‌چیز برات خوب میگذره و خبری از اتفاقای بد نیست. من قبلاً این رو نمیفهمیدم.. امّا الآن به این پی بردم که آدم‌ها اصلاً ارزش این رو ندارن که ذهنت و روحت رو درگیرشون کنی و به خاطرشون خودت رو ناراحت کنی. من سکوت، امنیت و آرامش رو به هیچ‌چیز دیگه‌ای ترجیح نمیدم؛ هر چند که سکوت و آرامش، کم تو زندگیم پیدا میشه و امنیت هم، ما ایرانی‌ها نمیتونیم زیاد بهش اعتماد داشته باشیم.. آدم‌های سمّی و دوست‌های به اصطلاح «فِـیک» جای‌جای زندگیم حک شدن و نقش اساسی‌ای تو حال امروزیم دارن؛ آدم‌هایی که شاید به ظاهر خوب بودن امّا من چیزی جز حس بد ازشون نمیگرفتم.. اونقدر بعضی‌ها حالم رو بهم زدن - و میزنن - که اصلاً دلم نمیخواد دوباره ببینمشون. اگر قابلیّت این رو داشتم که یک سری از خاطراتم رو پاک کنم قطعاً اون خاطراتی رو پاک میکردم که متعلق به سال اول ورودم به بلاگیکس - سه سال پیش - بود، و همچنین خاطراتی که متعلق به دوست صمیمیم تو بلاگیکس بود؛ کسی که با اینکه واقعاً تاثیر مثبت و دلنشینی روم داشت، امّا با تموم شدن دوستیمون - تموم شدن اجباری که اصلاً ازش خوشحال نبودم و نیستم - تبدیل شدم‌ به یه کوه غصّه و ناامیدی که حتّی برای خودم هم ناآشناست..