𝗛𝗲𝗮𝘃𝗲𝗻

𝓨𝓸𝓾 𝓬𝓪𝓷 𝓫𝓮 𝓽𝓱𝓮 𝓶𝓸𝓸𝓷 𝓪𝓷𝓭 𝓼𝓽𝓲𝓵𝓵 𝓫𝓮 𝓳𝓮𝓪𝓵𝓸𝓾𝓼 𝓸𝓯 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓽𝓪𝓻𝓼

گذشته‌ی دور شده؛

نمیدونم چجوری و کِی انقدر همه‌چی عوض شد؛ قبلا به آدمای زیادی تو بلاگیکس پیام میدادم و با خیلیا حرف میزدم.. ولی الآن نه من به کسی پیام میدم و نه کسی به من..

واقعا زیادی برام غیر قابل درکه، که چطوری انقدر زود و انقدر بی‌معنی تمام زندگیم زیر و رو شد، شدم دقیقا همونی که هیچوقت حتی فکرشم نمیکردم بشم!

و حالا، از من فقط متنایی مونده که خیلی‌هاشون هنوز هم که هنوزه با اشک و خون با روحم پیوند داده شدن.. حالا من موندم و منی که برای خودمم غریبست و نمیدونم چرا انقدر تنها و بی‌کسه، چرا انقدر ساکت شده و غمگین..

[یعنی یه روزی میشه که همه‌چی مثل قبل بشه؟]