داستانِ من؛

𝓗𝓲𝓻𝓸𝓴𝓸
1404/4/27 23:01
اگر قرار بود یه داستان بشم، یه داستانِ غمگین با یه پایانِ غمانگیز میشدم، داستانی که پر از رهایی و درد و افسردگی بود.. پرِ آدمای سمی که فقط برای سود بردن هستن و براشون اهمیت نداره دارن چیکار میکنن؛ کاش یه داستان با پایانِ شاد بودم، کاش داستانم قشنگتر بود و شخصیتهای بهتری رو توش ملاقات میکردم، اما انگار داستانِ من با جوهرِ خونی و با کاغذهایی از جنس نفرت و اندوه نوشته شده، داستانِ بیچارهی من :)..